فراهم آوردن امکاناتی که به رضایت شهروندان از زندگی بینجامد در جامعه اسلامی- چنانکه در متون دینی ما نیز بر آن تأکید شده است - یکی از مهمترین وظایف زمامداران است و پیشینه این مفهوم در اندیشه اسلامی به اضافه آنچه در دوران مدرن تحت عنوان رضایت اجتماعی از آن نامبرده میشود، همه و همه تأکیدی است بر لزوم پرداختن به این مبحث که در نوشتار حاضر از نظرتان خواهد گذشت.
مطالعه رفتار آدمی و شناخت عواملی که موجب تقویت یا تغییر آن میشود از موضوعات مورد بحث میان اندیشمندان علوم اجتماعی و رفتاری است. یکی از این مسائل، رضایت اجتماعی و پایبندی فرد به اصول و قوانین حاکم در جامعه است. بدون شک تعهد اجتماعی که به معنی هماهنگی اجزای نظام اجتماعی جهت دستیابی به اهداف نظام است در راستای رضایت اجتماعی پدید آمده و این امر یکی از خصوصیات مهم جامعه ایدهآل است و زمانی حاصل میشود که اعضای آن جامعه بهعنوان عناصر تشکیلدهنده اجزای نظام اجتماعی وظایف خود را شناخته، به آن عمل کرده و همچنین خود را در برابر همنوعان مسئول بدانند.
در ارتباط با این موضوع، مقاممعظم رهبری در دیداری که با اعضای هیأت دولت داشتند اهداف اصلی حکومت اسلامی را برپایی قسط و عدالت اجتماعی دانستند و اجرای درست آن در جامعه و بهرهمندی تمامی مردمان از امکانات موجود را اصلیترین عامل اجتماعی حرکت جامعه انسانی به سوی تعالی بیان داشتند.
با توجه به اهمیت رضایت اجتماعی در ثبات، سلامت و کاهش آسیبهای اجتماعی در جامعه، مطالعه این مقوله و شناخت آن در برنامهریزیها ضرورتی اجتنابناپذیر بهشمار میرود. بر این اساس، هدف این مقاله بررسی میزان رضایت اجتماعی و امید به آینده همراه با بررسی میزان تعهد فرد به جامعه است. با وجود تعاریف متعددی که برای مفهوم رضایت ارائه شده، میتوان قدر مشترکی میان آنها یافت تا ابعاد مختلف این مقوله مهم انسانی درک شود. شاید بتوان تعریف «کمپ» از رضایت را واجد این خصوصیت دانست.
بهنظر او رضایت بر تجربه شناخت دلالت دارد که بهعنوان اختلاف ادراک شده بین آرزو و پیشرفت در زندگی (یعنی تحقق آرزو) تعریف میشود. رضایت را باید یکی از عناصر وفاق اجتماعی دانست که فقدان آن (نارضایتی) هر نظام اجتماعی را دچار مشکل خواهد کرد. کمرنگ شدن تعهدات ارزشی، بیتفاوتی اجتماعی، احساس سرخوردگی و در نهایت بیهنجاری اجتماعی ازجمله پیامدهای نارضایتی اجتماعی است. نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو، نظریه اسناد یا دلیلتراشی، نظریه برابری و نیز نظریه محرومیت نسبی و ارزش منزلت، ازجمله نظریاتی هستند که مستقیم یا غیرمستقیم بازتابهای نارضایتی اجتماعی را در سطوح خرد و کلان جامعه بهتصویر میکشند و از پیامدهای ناگوار آن برای جامعه خبر میدهند. بین جامعهشناساننیز میتوان نظریه « آنومی» دورکیم،« بیگانگی» مرتن و« قدرت» پارسونز را برای تحلیل پیامدهای نارضایتی بهکار برد. تحقیقات قابل توجهی برای سنجش میزان رضایت و نارضایتی در سطح منطقهای و ملی انجام شده که بیانگر وضعیت اجتماعی ایران از حیث میزان رضایتمندی است. در اینجا با تقسیم ابعاد رضایت به دو قسمت رضایت فردی و اجتماعی به بررسی پژوهشهای انجامشده میپردازیم.
رضایت فردی را میتوان در وضعیت سلامت، وضعیت شغلی و اوضاع مالی بررسی کرد. پژوهشهای انجام شده (چهار پژوهش) نشان میدهد که میزان رضایت از وضع سلامتی در دوران انقلاب اسلامی روبهفزونی بوده است بهنحوی که در سالهای 1375، 72/8 درصد، 1379، 75/3درصد و 1382، 81 درصد شاهد افزایش چشمگیر رضایت از سلامت هستیم که مستقل از وضع روبهبهبود سطح بهداشت عمومینیست. گروهی از کارشناسان در پی این امر هستند که از طریق عملیاتی کردن مفهوم «ارتقای سلامت» اهداف کلی شعار «بهداشت برای همه» را با زمینههای اجتماعی سلامت در مفهوم عام پیوند بزنند.
آنان معتقدند که ارتقای سلامت در حقیقت در برگیرنده زمینههای اقدام اجتماعی برای توسعه سطح سلامت است. ارتقای سطح سلامت بر این اساس از دو طریق امکانپذیر است که یکی از آنها توسعه شیوههای سالم زندگی و اقدام اجتماعی برای سلامت است و دیگری ایجاد شرایطی است که زیستن در یک حیات سالم را امکانپذیر سازد. موضوع اول دربرگیرنده توانمندسازی انسانها از طریق آگاهیها و مهارتهای ضروری برای یک زندگی سالم است و موضوع دوم تأثیرگذاری بر سیاستگذاران بهگونهای که سیاستهای عمومی و برنامههای حامی سلامت عمومی را در سطح جامعه پیگیری کنند که پیشگیری از انحرافات اجتماعی از گستردهترین ارکان این بخش است.
چنانچه بخواهیم حوزههای اصلی مرتبط با سلامت اجتماعی را در یک محدوده مشخص طبقهبندی کنیم به ۱۰ حوزه زیر میتوان اشاره کرد:
1 - علائم و مظاهر بیماری (مانند درد و ناراحتی)
2 - موقعیت و شرایط بدن از نظر توانایی عملکردها و کارکردها(مانند معلولیتها و قابلیت تحرک)
3 - فعالیتهای مرتبط با نقش اجتماعی(مانند خانواده و محیط)
4 - عملکرد کلی در جامعه(روابط اجتماعی، تفریحات و فراغت)
5 - قدرتهای شناختی(ادراک، شناختهای عمومی و اختصاصی)
6 - خواب و استراحت به مقدار ضروری(خواب راحت و خستگی)
7 - انرژی و سرزندگی(سطح استقلال و توانایی کار)
8 - وضع و موقعیت عاطفی(عزت نفس، احساسات مثبت، قوای روحی و اعتقادات شخصی)
9 - احساس فردی از سلامت(انرژی و روابط جنسی)
10 - رضایت کلی از زندگی و ابعاد مختلف آن(منابع مالی، امنیت و...)
در چارچوب ابعاد فوق تلاش زیادی در جهت مقیاسسازی صورت گرفته است که تحت عناوینی مانند سلامت اجتماعی، کیفیت زندگی و رفاه و آسایش مورد آزمون واقع شده است. این مقیاسها غالباً دارای سه بعد تحرک فیزیکی، فعالیت جسمی- روانی و فعالیت اجتماعی است و در هر یک از این سه بعد ضابطههای گوناگونی میتواند قرار گیرد.
اشخاصی که از سلامت اجتماعی برخوردارند، با موفقیت بیشتری میتوانند با چالشهای ناشی از ایفای نقشهای اصلی اجتماعی کنار بیایند.آنان در خانوادههایی زندگی میکنند که از ثبات و انسجام بیشتری برخوردار است و احتمالاً میتوانند مشارکت بیشتری در فعالیتهای جمعی داشته باشند. باید انتظار داشت تطابق آنان با هنجارهای اجتماعی بیشتر باشد؛ شرایطی که میتواند نقش مهمی در پیشگیری از انحراف که ابعادی فراتر از قلمرو رفتارهای فردی دارد، داشته باشد.
پژوهشهای صورت گرفته در مورد رضایت شغلی نیز نشان میدهد که در سال 1353، 37درصد، در 1379، 4/55درصد و 1382، 46درصد افراد از وضعیت شغلی خود اظهار رضایت کردهاند. دیده میشود که میزان رضایت شغلی روند روبهرشد نسبی را داشته اما نه به میزان رضایت از وضع سلامتی. در تعریف رضایت شغلی اغلب اینگونه بیان میشود که «کارمند خوشحال یک کارمند کاراست».
اهمیت رضایت شغلی از آنجا ناشی میشود که بیشتر افراد تقریبا نیمی از ساعات بیداری خود را در محیط کاری میگذرانند. رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرشهای مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند. وقتی یک شخص دارای رضایت شغلی بالایی است، این بدان مفهوم است که او واقعا شغلش را دوست دارد و برای شغلش ارزش قائل است. رضایت شغلی نتیجه ادراک کارکنان است که محتوا و زمینه شغل آن چیزی را که برای او ارزشمند است فراهم میکند. رضایت شغلی یک حالت احساسی مثبت یا مطبوع است که پیامد ارزیابی شغلی یا تجربه فرد است. این حالت احساسی مثبت، کمک زیادی به سلامت فیزیکی و روانی افراد میکند.
از نظر سازمانی، سطح بالای رضایت شغلی منعکسکننده جو سازمانی بسیار مطلوب است که منجر به جذب و بقای کارکنان میشود. مطالعات مختلف حکایت از این امر دارد که در زمینه رضایت شغلی متغیرهای زیادی مرتبط هستند که آنها را در چهار گروه میتوان طبقهبندی کرد.
1 - عوامل سازمانی
2 - عوامل محیطی
3 - ماهیت کار
4 - عوامل فردی
یکی از موضوعاتی که سازمان ملل در گزارش توسعه انسانی خود به بررسی آن پرداخته است میزان رفاه و رضایت و خشنودی فردی در هر کشور است. آماری که این گزارش در مورد ایران ارائه کرده است نشاندهنده سطح مطلوب رفاه و رضایتمندی فردی از زندگی میان مردم ایران است. این گزارش که بر پایه آمار سالهای2006 تا 2009 تهیه شده است نمره ایران از نظر شاخص رضایت از زندگی را 5/8 اعلام کرده است. این شاخص ارقامی از صفر تا 10 را دربرمیگیرد که هرچه این رقم بیشتر باشد دلالت بر رضایت بیشتر از زندگی دارد. بالاترین نمره به دانمارک اختصاص دارد که در جایگاه نخست جهان از نظر رضایت شهروندان خود از زندگی قرار گرفته است. این کشور نمره 8/2 را بهدست آورده است.
نروژ نیز با نمره 8/1 در جایگاه دوم قرار گرفته است. ایران میان 194کشور دنیا از نظر میزان رضایت شهروندان رتبه 84 را بهدست آورده و نمره کشور ما از این نظر 5/6 اعلام شده است.
گزارش توسعه انسانی سازمان ملل، سطح رضایتمندی زنان ایران از زندگی نسبت به متوسط این رقم در سطح کلی ایران را بیشتر دانسته و نمره ایران در شاخص رضایتمندی زنان را 5/8 اعلام کرده است. همچنین از کل افرادی که در ایران دارای شغل هستند 71درصد از شغل خود ابراز رضایت کردهاند، 82درصد ایرانیها از وضعیت سلامتی خود ابراز رضایت کردهاند و 55درصد نیز از سطح زندگی خود راضی بودهاند.
بیشتر مردم ایران زندگی هدفمندی دارند. براساس آمارهای سازمان ملل 87درصد مردم ایران گفتهاند دارای یک زندگی هدفمند هستند و 81درصد هم گفتهاند با احترام با آنها رفتار میشود.
اما میزان رضایتمندی از منظر اجتماعی ابعاد مختلف و متفاوتی را داراست. تحقیقات پیرامون «فضای اخلاق عمومیجامعه» نشان دهنده نگرش نهچندان مساعد مردم نسبت به فضای اخلاقی جامعه است. هر چند که از سال1383به این طرف پژوهش قابل استنادی در زمینه رضایتمندی اجتماعی وجود ندارد اما در پژوهشی که دفتر طرحهای ملی در سال 1383در این مورد انجام داده است وضعیت چندان مناسبی را ترسیم نمیکند.
میزان رضایت از اوضاع اقتصادی نیز بهعنوان یک بعد از رضایتمندی اجتماعی وضعیت چندان مساعدی را نشان نمیدهد که مستقل از گرانی و پایین آمدن قدرت خرید مردم نیست. تحقیقی که در این مورد انجام شده گویای چنین واقعیتی است. در این پژوهش پاسخگویان میزان رضایت خود را از اوضاع اقتصادی به میزان 70درصد «کم» و 25درصد «تاحدودی» و 4/4درصد «زیاد» دانستهاند.
مقام معظم رهبری طی دیدار خود با مدیران ارشد کشوری و لشکری بر تحقق اخلاق اسلامی در کشور همواره تأکید کرده و رعایت این امر را در تمامی امور دارای اولویت دانستند و همچنین بیان داشتند که «اگر ما از لحاظ اقتصاد به بالاترین مقام برسیم و از لحاظ سیاست، همین اقتدار و عزتی که امروز داریم، چند برابر بکنیم، اخلاقهای مردم ما، اخلاقهای اسلامی نباشد، در میان ما گذشت، صبر، حلم و خوشبینی نباشد، اساس کار از بین خواهد رفت. اساس کار، اخلاق است، همه اینها مقدمه اخلاق حسنه است».
پژوهشهای صورت گرفته در مورد وضعیت برخی از ارزشها و ضدارزشها در جامعه ایران که در سال1379 و 1382انجام شده نشان میدهد که میزان رضایت فردی روند روبهرشدی دارد اما این مسئله در مورد رضایت اجتماعی روند روبهرشدی را نشان نمیدهد. علت این امر را میتوان افزایش طبقه متوسط و رشد شهرنشینی دانست که با وجود افزایش رضایتمندی فردی، به جهت رشد سطح توقع و افزایش اهمیت نیازهای ثانویه (که معمولا بر طرف کردنشان بسیار مشکل است) میزان رضایتمندی اجتماعی را کاهش میدهد.
موضوع رضایتمندی ماحصل فعالیت کل نظام اجتماعی به مفهوم کلان آن است و نتیجه ارتقای شاخصها و فعالیتهای همه حوزههای نظام اجتماعی خودش را در این شاخص نشان میدهد؛ بههمین دلیل طراحی برنامههای مناسب برای بهبود رضایتمندی از زندگی باید در سرلوحه فعالیت دولت قرار گیرد.
میزان رضایت از سلامتی میان ایرانیان روبهفزونی است. میزان رضایت شغلی متوسط به پایین است اما روند روبهرشد نسبی دارد. میزان رضایت از اخلاق عمومی چندان مساعد نیست.
این پژوهش به برنامهریزان راهکارهایی ارائه میدهد تا بتوانند به ساماندهی اصول حاکم بر رضایت اجتماعی کمک کنند و از تنشهایی که از نبود این ارزشها ناشی میشود، جلوگیری کنند.
1 - رفع بحران بیکاری، تورم و کاهش عواملی چون فقر از طریق فراهم آوردن امکانات اشتغال و تولید.
2 - شناخت نیازها و رفع آن جهت جلوگیری از معضلات بالقوه ناشی از عدمرعایت اصول اخلاقی در جامعه.
3 - تدوین سیاستهایی که در آن به جوانان بهعنوان سرمایههای ارزشمندی برای هدایت فرایند پیشرفت در جامعه نگریسته شود.
4 - تقویت مناسبات اجتماعی، نظارتهای فامیلی و همبستگی بین افراد جهت جلوگیری از وجود پدیدهای به نام شکاف نسلها، از طریق رعایت نوعی احترام متقابل بین این دو نسل.
5 - فرهنگسازی و برخورد مناسب با فساد اخلاقی و جنایت و هرگونه اعمال خلاف هنجار که بر امنیت اجتماعی در جامعه خدشهای وارد میسازد. همچنین ایجاد احساس مسئولیت در فرد و ایجاد نقشی خاص برای هر شهروند در جامعه تا مردم در کنار هم احساس امنیت کنند.